کلیساهای خانگی؛ ایمان در سایهٔ ترس
کلیساهای رسمی فارسیزبان به دستور حکومت بسته شدند تا نوکیشان جایی برای عبادت نداشته باشند.
هزاران نوکیش مجبورند در خانههای شخصی، به صورت مخفیانه گرد هم بیایند.
این یورشها تنها به یک معناست: مجازات مردم برای عبادت خدا.
پروندههای مشهور و قربانیان خاموش
کشیش یوسف ندرخانی بارها به اعدام محکوم شد و سالها در زندان گذراند، تنها به خاطر ایمانش.
مریم نقاش زرگران به جرم «تبلیغ مسیحیت» سالها زندانی و بیمار شد.
خانوادههای نوکیشان نیز تحت فشار قرار میگیرند: تهدید، بازجویی و محرومیت اجتماعی.
محرومیتهای اجتماعی و تبعیض ساختاری
نوکیشان از ورود به دانشگاه محروم میشوند یا پس از شناسایی اخراج میگردند.
در محیط کار، با اخراج یا ممنوعیت اشتغال مواجه میشوند.
هویت فرزندانشان در مدارس نادیده گرفته میشود و مجبورند دروس اسلامی بخوانند.
عملاً نوکیش بودن مساوی است با حذف کامل از زندگی اجتماعی.
چرا جمهوری اسلامی از نوکیشان میترسد؟
