نامهای از ۱۳۴۵؛ وقتی «منابع آب و خاک» به نسلی تعلق نداشت که آن را غارت کند
خلاصه: در سال ۱۳۴۵، ادارهٔ وقت وزارت آب و برق در پاسخ به درخواست حفر چاه در دشت ممنوعهٔ جیرفت نوشت: «منابع آب و خاک به یک نسل تعلق ندارد و دولت نمیتواند شاهد و ناظر از بین رفتن این منابع باشد» این جمله نشان میدهد روزگاری نگاه مدیریتی به آب و خاک، نگاه ملی و بلندمدت بوده است و امروز آن نگاه بهکلی گم شده است.
اما امروز؟ امروز همان منابع حیاتی که باید نسلهای آینده را سیراب کنند، به انبار سودجویان و سرمایههای رانتی تبدیل شدهاند. چاههای غیرمجاز، برداشتهای بیرویه، سوداگری در زمین و آب، سوءمدیریتِ سیستماتیک و فساد نهادینهشده، حکایت روزگار ماست. وقتی سواد مدیریت به جایشان بیاید، آب را حراج میکنند، خاک را گروگان میگیرند و آینده را میفروشند.
اینجا دیگر فقط یک بحران آب نیست، این فاجعهٔ اخلاقی، حکمرانی و اجتماعی است. امروز پول نفت و مالیات مردم صرف اورانیوم، نیابتیها، پروژههای بیحسابوکتاب میشود و وقتی این درآمدها به زیرساخت آب و خاک و زندگی مردم نرسد، دیگر بحران طبیعی نیست؛ بحران انتخابهای غلط حاکمان است.
مدیران فعلی اما گویی آن نامه را نخواندهاند یا خواندهاند و فراموش کردهاند: آنزمان نوشته بودند منابع آب و خاک متعلق به یک نسل نیست؛ اما امروز همانها که باید حافظ آن نسل باشند، آن را به نسل بعدی بخشیدهاند — به نسل بیآبی، بیعدالتی و بیامیدی.
کانون دفاع از حقوق بشر در ایران
#بحران_آب #فساد_مدیریتی #حقوق_نسل_آینده #vvmiran #MahsaAmini #مهساامینی @baschariyat
