برای دنیایی عادلانه و آزاد برای همه انسان‌ها

Translate

۱۶ آبان، ۱۴۰۴

خشک‌شدن سرچشمه کارون؛ فاجعه زیست‌محیطی و رسوایی مدیریتی

خشک‌شدن سرچشمه کارون؛ فاجعه زیست‌محیطی و رسوایی مدیریتی

خلاصه: چشمه کوهرنگ، سرچشمه اصلی رود کارون و پرآب‌ترین منبع آبی ایران، پس از قرن‌ها حیات‌بخشی به مناطق زاگرس، امروز خشکیده است. این رویداد نه نتیجه خشکسالی طبیعی بلکه حاصل سوء‌مدیریت، انتقال‌های نادرست آب و فساد سیستماتیک در مدیریت منابع زیست‌محیطی کشور است.

مرگ سرچشمه حیات

چشمه کوهرنگ در دامنه زردکوه بختیاری، که قرن‌ها سرچشمه اصلی کارون و منبع حیات میلیون‌ها ایرانی بود، امروز به نقطه‌ای خشک و بی‌جان بدل شده است. گزارش‌ها از چهارمحال و بختیاری نشان می‌دهد دبی آب آن به حدی کاهش یافته که دیگر سرریزی ندارد و اندک آب باقی‌مانده به خطوط انتقال برای مصرف شرب شهرها هدایت می‌شود.

طبیعت قربانی تصمیم‌های غلط

چشمه کوهرنگ، روزگاری مقصد طبیعت‌دوستان و مایه افتخار مردم بختیاری بود، اما امروز چهره‌ای غم‌انگیز و ترک‌خورده دارد. سیاست‌های نادرست سدسازی، طرح‌های انتقال آب بین‌حوضه‌ای، و بی‌توجهی مزمن به هشدارهای کارشناسان، این منبع عظیم حیات را نابود کرده است. اکنون به‌جای صدای آب، صدای سکوت و نابودی شنیده می‌شود.

فاجعه مدیریتی نه طبیعی

این فاجعه را نمی‌توان به خشکسالی نسبت داد. ایران هنوز بیش از صد میلیارد مترمکعب منابع تجدیدپذیر آبی دارد، اما سوء‌مدیریت و فساد باعث شده حتی پرآب‌ترین مناطق کشور نیز خشک شوند. خشک‌شدن کوهرنگ یعنی خشکیدن عقلانیت در سیستم حکمرانی؛ نشانه‌ای از بی‌برنامگی و بی‌مسئولیتی که زندگی میلیون‌ها نفر را تهدید می‌کند.

هشدار به مسئولان و جامعه

خشکیدن سرچشمه کارون نه یک اتفاق طبیعی، بلکه زنگ خطری برای آینده کل کشور است. اگر کوهرنگ خاموش شود، نوبت به زاینده‌رود، کرخه، دز و تالاب‌های جنوبی می‌رسد. مردم حق دارند بپرسند چه کسانی با تصمیم‌های فاجعه‌بار چنین فاجعه‌ای را رقم زدند و چرا هیچ‌کس پاسخ‌گو نیست. سکوت در برابر این جنایت زیست‌محیطی، خیانت به آینده ایران است.

نتیجه‌گیری

بحران کوهرنگ، چکیده‌ای از بحران عمیق مدیریت و عقلانیت در ایران است. فاجعه‌ای که تنها با اصلاحات اساسی، شفافیت و پاسخ‌گویی ممکن است جبران شود. ایران هنوز می‌تواند نفس بکشد، اما تنها اگر حاکمان از خواب بی‌مسئولیتی بیدار شوند.

کانون دفاع از حقوق بشر در ایران
#مهسا_امینی
#vvmiran
@baschariyat
#MahsaAmini

4

فریادِ یک مهاجرِ زخمی

     دل‌نوشته : من چهار دهه را نفس کشیدم با خاطره‌های سوخته و امیدهای له‌شده. در جنگی بزرگ‌تر از خودم رشد کردم؛ جنگی که دستِ یک ایده‌ٔ سرکوب...