ایران در دهههای پیش از انقلاب، بهویژه در سالهای پایانی دهه ۵۰، یکی از سریعترین رشدهای اقتصادی جهان را تجربه میکرد. میانگین رشد پایدار بیش از ۱۰ درصد و جایگاه پول ملی در میان ارزهای معتبر جهان، نشانههایی از اقتصادی بود که میتوانست مسیر توسعه پایدار را ادامه دهد. اما امروز، تصویر کاملاً متفاوتی پیش روی ماست: ریالی که ارزشش روزبهروز کاهش مییابد، نرخ تورمی که خانوادهها را زیر فشار قرار داده و اقتصادی که از ثبات فاصله گرفته است.
دلایل تغییر مسیر
- سیاستگذاریهای کوتاهمدت و غیرکارشناسی: تصمیماتی که بدون پشتوانه علمی و تحلیل آیندهنگر گرفته شدند، مسیر اقتصاد را بارها از ثبات خارج کردهاند
- وابستگی به نفت: به جای سرمایهگذاری بر تنوع اقتصاد، تکیه افراطی بر درآمدهای نفتی، ایران را در برابر تحریمها و نوسانات جهانی آسیبپذیر کرده است
- ناکارآمدی ساختارها: فساد، رانت و نبود شفافیت، باعث شده بخش بزرگی از منابع کشور به جای توسعه، صرف حفظ منافع گروههای خاص شود
- فرار سرمایه و مغزها: ناتوانی در ایجاد امید اجتماعی و ثبات اقتصادی، موجب مهاجرت سرمایههای انسانی و مالی شده است
پیامدها
- کاهش قدرت خرید مردم
- گسترش شکاف طبقاتی
- تضعیف تولید داخلی و وابستگی به واردات
- ناامیدی گسترده در میان نسل جوان
نتیجهگیری
اقتصاد ایران از موقعیتی درخشان به وضعیتی شکننده رسیده است. این تغییر نتیجه یک تصمیم یا یک بحران مقطعی نیست، بلکه حاصل سالها بیتوجهی به علم اقتصاد، مدیریت شفاف و توسعه پایدار است. آینده این کشور همچنان میتواند روشن باشد، اما تنها در صورتی که بازگشتی جدی به عقلانیت اقتصادی، اصلاح ساختارها و مشارکت واقعی مردم در تصمیمگیریها اتفاق بیفتد.
#اقتصاد_ایران #ریال #تورم
